اساسنامه انجمن مددکاران اجتماعی ایران: پیشنیه حرفه مددکاری اجتماعی در ایران به سال ۱۳۴۰، برمیگردد. با بررسی شواهد و متون موجود متوجه خواهیم شد که مددکاران اجتماعی در ایران همواره در دو جبهه کمک به افراد نیازمند جامعه و توانمندسازی آنان و احقاق حقوق حرفه ای – صنفی خود و مطرح کردن حرفه به عنوان یک رشته تخصصی و آکادمیک در تلاش بودند. با تمام سختیها و ناملایمات موجود در جامعه و نبود دیدگاههای سیستمی در مورد نیازمندان و آسیبدیدگان اجتماعی، مددکاران اجتماعی نتوانستند با بسیج امکانات و خدمات در راستای توانمندی نیازمندان و آسیب دیدگان جامعه گامهای موثری بردارند. اما متاسفانه با وجود دو انجمن صنفی و علمی مددکاری اجتماعی در کشور هنوز حرفه مددکاری اجتماعی نتوانسته است به جایگاه درخور و شایسته خود در کشور دستیابد.
برای دستیابی به این جایگاه باید انجمن صنفی مددکاران اجتماعی یا همان انجمن مددکاران اجتماعی ایران با ایجاد فضای همدلی و گفت و گوی و نقد منصفانه فضا را برای مطالبهگری جامعه مددکاران اجتماعی ایران آماده کند.
برای ایجاد همدلی و همرنگی در جامعه مددکاران اجتماعی کشور لازم است که هئیت مدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران با مرور اساسنامه انجمن و تغییراتی در آن و عمل به برخی مواد و تبصرههای فراموش شده آن در راستای ایجاد اعتماد بین انجمن و جامعه مددکاران اجتماعی کشور گامهای موثری بردارد.
اساسنامه انجمن مددکاران اجتماعی ایران
برای ایجاد زمینه های همدلی و اعتماد در جامعه مددکاران اجتماعی کشور توصیه میگردد هئیت مدیره انجمن به موارد ذیل توجه کنند:
با هدف پیشگیری از انحصار طلبی در انجمن و پیشگیری از شناخته شدن انجمن به نام فرد خاص به جای انجمن مددکاران اجتماعی، همانند اکثر انجمن های علمی، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی برای عضویت در هئیت مدیره مرکزی انجمن، محدودیت دو دوره منظور شود. عضویت فرد بدون محدودیت در هئیت مدیره باعث شخصی شدن انجمن، دلسردی جوانان و زمینه سازی برای پیگیری علایق شخصی فردی خاص و زمینه ساز باند بازی میشود.
در فصل سوم اساسنامه ماده ۱۵ و تبصره یک ذکر شده است شعبات انجمن در مراکز استان ها توسط هیئتی مرکب از دونفر که از سوی اعضای شعبه انتخاب و با تصویب هیئت مدیره مرکزی انتصاب میشوند اداره خواهد شد. اما تاکنون فراخوان انتخابات استانی به شخصه ندیدم و اکثر انتخاب مسئولین شعبات استانی توسط هئیت مدیره مرکزی و بدون نظر و آرای مددکاران اجتماعی استانها صورت گرفتهاست که همین مسئله باعث میشود همدلی و صمیمیت در جامعه مددکاران اجتماعی کشور کمرنگ شود و گاهاً فردی مسئول شعبه استانی میشود که از نظر بقیه مددکاران اجتماعی ساکن آن استان دارای شرایط احراز و مقبولیت لازم نمیباشد.
در فصل اول و ماده چهارم اساسنامه یکی از اهداف انجمن، مطالعه و بررسی مسائل و مشکلات مختلف حرفهای مددکاران شاغل در بخش های دولتی و خصوصی و ارائه نظرات، پیشنهادات و طرح های لازم به مقامات و مسئولین ذیربط به منظور پیگیری این مسائل و تأمین رفاه و حمایت های صنفی اعضا ذکر شده است که متاسفانه تاکنون شاهد مطالبه گری قوی در این زمینه نبودیم و فقط زمانی آزمون استخدامی برگزار میشود که در ردیف استخدامی مددکار اجتماعی سایر رشته ها هم مجاز به شرکت باشند مطالبه گری به نوشتن نامه ای توسط مدیر عامل انجمن و نشر در فضای مجازی ختم میشود و به شخصاً تاکنون اسنادی یا مدارک یا سوابق نامه نگاری از انجمن مددکاران اجتماعی در جهت پیشنهاد به سازمان امور استخدامی کشور جهت باز تعریف شناسه شغلی مددکاری اجتماعی در سازمانهای مختلف، یا قرار دادن حرفه مددکاری اجتماعی جزء مشاغل سخت ندیدم و همین باعث شده که انجمن مددکاران اجتماعی ایران در قسمت اهداف صنفی خود تا کنون به موفقیت چندانی دست پیدا نکند.
در فصل اول اساسنامه و ماده یک، لازم است که در تعریف متخصص مددکاری اجتماعی بازتعریفی صورت گیرد و مددکار اجتماعی به عنوان فردی که حداقل دارای دانشنامه کارشناسی از یکی از دانشگاههای مورد تایید وزارت علوم یا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باشد بازتعریف شود. در حال حاضر حداقل سطح تحصیلات دانشگاهی کارشناسی است و مدتهاست که وزارت علوم و بهداشت به مرور نسبت به حذف مقاطع کاردانی رشته های خود اقدام نمودند.
در پایان به عنوان عضوی از جامعه مددکاران اجتماعی ایران به هئیت مدیره انجمن پیشنهاد میکنم با برگزاری جلسات پرسش و پاسخ استانی، بازبینیِ اساسنامه انجمن و تغییر آن در صورت امکان، عمل به بندهای آن و پیگیری مجددانه حقوق صنفی جامعه مددکاران اجتماعی تلاش نمایند و از انحصاری شدنِ انجمن و دلسردی مددکاران اجتماعی کشور از انجمن پیشگیری نمایند.